تنها جمله ی کلیشه ای که شاید من بهش ارادت داشته باشم اینه : چقدر زمان زود میگذره . میتونه برام ویران کننده هم باشه و ملال آور ‌.

باورم نمیشه از شبی که با بغض خوابیدم چون صلاح مصدوم شده بود و لیورپول مظلومانه (!) جام رو از دست داد .‌باورم نمیشه یکسال و چند روز از اون شب گذشته و حالا لیورپول یک مدال نقره یک طلا و یک جام داره ! 

باید بیشتر از چیزی که الان هستم خوشحال باشم ، فکر میکنم اصلا خوشحال نیستم . 

شاید چون یک ماه پیش وقتی تو لیگ قهرمان نشدیم بهم پیام داد ، عیبی نداره ، ایشالا قهرمانی تو لیگ اروپا رو باهم جشن میگیریم و من درجواب براش نوشتم ، بابام رفته بیمارستان ، تا عمل کنه ! 


به یکسال دیگه فکر نمیکنم . به هیچ چیز فکر نمیکنم . فقط حالا که این رو مینویسم احساس خوبی میگیرم از به اشتراک گذاشتن افکار بیهوده ام با ادمهایی که بی منت پذیرای این خزعبلات اند . 

فقط میخوام بگم احساس خوبی دارم از اینکه شما مبخونید حتی اگر فقط بخونید ، حتی اگر نخونید ‌.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها